شاه خراسان

ایران شده از خال لبت مسکن پیران

ای قافله سالار من از قم به خراسان

من ماندم و یک حس غریبانه به این جا

کو دلبر و کو عاشق و کو شاه غریبان؟

از عشق تو من صید شدم گو که کجایی؟

ای ضامن آهو شده در جنگل شیران

هر فرد بسوزد که تو را دیده به چشمش

ای شمس پریشان شده در قامت انسان

از شهر خودم خواهر تو گفت بگویم 

ای من به فدای تو شوم، ماهِ منیران


سید محمد نجفی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.